Kategorie: Haidar Salim
https://www.smule.com/song/mujeeb-suroosh-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4-aziz-man-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2-%D9%85%D9%86-karaoke-lyrics/16714539_16714539/arrangement
D
-F
یاد آن عهدی که شور عشق در سر داشتیم
الفتی با شاهد و مینا و ساغر داشتیم
خلوت ما بود هر شب روشن از روی مهی
در دل تاریک شب، خورشید انور داشتیم
هر کجا بزمی به پا میگشت از خوبان شهر
ما در آن بزم از حریفان جای برتر داشتیم
بر بساط عیش کوس پادشاهی میزدیم
چونکه ملک شادکامی را مسخر داشتیم
در شبستان ، راز با زیبا رخان سرو قد
در گلستان ، ناز بر سرو و صنوبر داشتیم
گاه با شعر و سرود و گاه با معشوق و می
تا نپنداری که جز این کار دیگر داشتیم
هرچه شعر و نکته و قول و غزل بد در کتاب
جمله را بهر نشاط بزم از بر داشتیم
جام بر کف، یار در بر، گوش بر قول و غزل
شوق در تن، ذوق در دل، شور در سر داشتیم
با چنین عشق و جوانی با چنین عیش و خوشی
کی خبر از کینه ی چرخ فسونگر داشتیم؟
او فسونهایی عجب میساخت وز ساده دلی
آن فسونهای عجب را جمله باور داشتیم
ما به خواب غفلت و بیدار چشم آسمان
در کمین خویش خصمی سخت منکر داشتیم
رفت بر باد آن بساط و شد پریشان جمع ما
تلخ شد عیشی که همچون شهد و شکر داشتیم
دل به طوفان بلا دادیم چون در زیر پای
ما شکسته کشتی بگسسته لنگر داشتیم
G
G
-F
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
زرد میشد، زرد میشد
سینه ام با آفتاب دیدگانت زرد میشد
زرد میشد، زرد میشد
سینه ام با آفتاب دیدگانت زرد میشد
زرد میشد، زرد میشد
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز بودم
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
چنگ میزد، چنگ میزد
اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
رنگ می زد، رنگ می زد
اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
رنگ می زد، رنگ می زد
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
کاش چون پاییز بودم
-F
شرار عشق تو از سینه ام زبانه کشد
مرا به سوی تو این سوز جاودانه کشد
چه آتشیست درین سینه ای خدا که مرا
زخانه کرمت تا شرابخانه کشد
شرار عشق تو از سینه ام زبانه کشد
مرا به سوی تو این سوز جاودانه کشد
هزار توبه نمودم ولی این دل مست
مرا به خانه ساقی به صد بهانه کشد
شرار عشق تو از سینه ام زبانه کشد
مرا به سوی تو این سوز جاودانه کشد