دل من بی تو غرق تنهاییست
شب شده ماه من به خانه بیا
رفته از خاطرت خیالاتم
سوی این خسته عاشقانه بیا
بی تو بیمار بستر مرگم
ز ترحم به این بهانه بیا
وقتی آیی که زیر خاک شوم
از عم دوریت هلاک شوم
آه دلگیر ام و نمیایی
وای میمیرم و نمیآیی
بی تو ای دوست بینوا شده ام
تا که از شهر دل سفر کردی
مثل خورشید صبحگاه امید
از گذر گاه دل گذر کردی
بی تو بیمار بستر مرگم
ز ترحم به این بهانه بیا