نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
با تیر نگاهت به دلم میزنی خنجر الا دختر زرگر
آه خدا نگاهت کنه با این قدو پیکر الادختر زرگر
یگان نگاه یگان نظر بما بکو او بیخبر
گل رخ هستی رخت چو گل گلاب است
به خدا از غمکت دلم کباب است
هر روز دمی صبح مه دعایت بکنم
کز خانه برائی و صدایت بکنم صدایت بکنم
در زیر درخت پسته شینم معطلت
کزخانه برائی و نگاهت بکنم نگاهت بکنم
انگور ده تاک ها و انار ده باغ است
جانانه گکم چشم سیاهش زاغ است سیاهش زاغ است
گر یارم شوه دگر چی ارمان دارم
کزدست جفایش دلکم پر داغ است دلکم پر داغ است