Kategorie: Sarban
صاقی به خدا
خون شد دل ما
چون خام شرابم
صاقی به خدا
خون شد دل ما
چون جام شرابم
-F
دور از رخ ات صحرای درد است خانهء من
خورشيد من کجايی سرد است خانهء من
خورشيد من کجايی سرد است خانهء من
من درد مند عشقم درمان من تويی تو
من پای بند صدق ام پيمان من تويی تو
اميد من تويی تو ايمان من تويی تو
بی تو کنون صحرای سرد است خانهء من
خورشيد من کجايی سرد است خانهء من
خورشيد من کجايی سرد است خانهء من
ديدم ترا زشادی از آسمان گذشتم
جانان من که گشتی ديگر زجان گذشتم
آخر خودت گواهی من از جهان گذشتم
دور از رخ ات صحرای سرد است خانهء من
خورشيد من کجايی سرد است خانهء من
خورشيد من کجايی سرد است خانهء من
غير تو من به دنيا يار ديگر ندارم
غير از خيال عشقت فکری به سر ندارم
سر ميدهم و ليکن دست از تو بر ندارم
دور از رخ ات صحرای درد است خانهئ من خورشيد من کجايی سرد است خانهء من خورشيد من کجايی سرد است خانهء من
D
اين غم بی حيا مرا باز رها نمی کند
از من و ناله های من هيچ حيا نمی کند
گشته ز ناله نای من خوشتر از گلوی نی
ناله اثر نمی دهد نای نوا نمی کند
رفته و ميرود هنوز هر کی به هر کجا بود
تکيه به زندگی مکن عمر وفا نمی کند
گفت همنی آه ترا گريه ز چيست گفتمش گريه ز چيست گفتمش
آنچه که اشک می کند آب بقا نمی کند
-F
-F
G#
F
G
G#
A#
C-
C#-
-F
-F
ای شاخ گل که در پی گل چيده بانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
پروردم ات بناز که بنشينم ات بپای
آخرا چرا بخاک سيه می نشانی ام
با صد هزار زخم زبان زنده ام هنوز
گردون گمان نداشت به اين سخت جانی ام
ای ليلی عزيز که ثانی نديدمت
باز آ که در فراق تو مجنون ثانی ام