بمقابل دو چشمم چه چشم سیاه نشسته
به کمین زلف لیلی همه جا بجا نشسته
کف دست نازنینش به حنا چه زیب دارد
که به لوح نقرهً خام ورق طلا نشسته
چه شود که گر سر خود سر زانویم گذاری
تو به خواب ناز باشی من بی نوا نشسته
بمقابل دو چشمم چه چشم سیاه نشسته
به کمین زلف لیلی همه جا بجا نشسته
کف دست نازنینش به حنا چه زیب دارد
که به لوح نقرهً خام ورق طلا نشسته
چه شود که گر سر خود سر زانویم گذاری
تو به خواب ناز باشی من بی نوا نشسته